اطلاعات عمومی محصول

EFKA PB 2020 ضد کف غیرسیلیکونی پایه حلال

EFKA PB 2744 ضد کف و ضدحباب غیرسیلیکونی پایه حلال

EFKA SI 2022 ضدکف پایه حلال

EFKA SI 2028 ضدکف سیلیکونی پایه حلال

EFKA SI 2722 ضدکف پایه حلال مخصوص پوشش های اپوکسی و پلی اورتان

EFKA SI 2723  ضدکف پایه حلال سیلیکونی مخصوص پوشش های اپوکسی و پلی اورتان

FOAMSTAR ED 2522  ضدکف سیلیکونی پایه آب

FOAMSTAR SI 2250 ضدکف 100% اکتیو پایه آب

تعریف حباب زدگی در رنگ 

 

فروش ضد کف نفتی
فروش ضدکف سیلیکونی
فروش ضد کف 
فروش ضد حباب
ضد کف چیست 
ضد حباب چیست
ضد کف اپوکسی
فروش ضد کف رنگ
دیفومر چیست
فروش دیفومر
فروش آنتی فوم
آنتی فوم چیست
فروش ضد کف پایه آب
فروش ضد کف پایه حلال

 

شرح کلی

کف پراکنش درشت گاز در مایع است. عمدۀ حجم توسط گاز اشغال می شود و مایع به صورت فیلم های نازک که لاملا Lamellae نامیده می شود بین حباب های گاز قرار می گیرد. برای نمونه کف های آبی شامل 95% هوا و فقط 5% مایع هستند که مایع خودش بیشتر از 95% آب دارد و باقی آن از تنسایدها و سایر مواد تشکیل شده است.

کف نیز مانند هر مادۀ دیگری ساختار خود را تا زمانی که به حالتی با انرژی پایین تر تبدیل نشده حفظ می کند. کف همواره سعی دارد ساختاری به خود گیرد که سطح فیلم ها (دیواره حباب و لاملا ) در حداقل مقدار باشند. کف هرگز نمی تواند به لحاظ ترمودینامیکی پایدار باشد. زمانی که لاملای مایع متلاشی گردد به قطراتی با مساحت سطح کل کوچک تر از فیلم اصلی تبدیل می شوند و همین طور انرژی آزاد سیستم کاهش می یابد. کف های شامل مایعات و گازهای خالص بی نهایت ناپایدارند و عمری کمتر از یک ثانیه دارند.

دو نوع کف (کروی و چند وجهی) وجود دارد که در شکل 1 نشان داده شده است.

شکل 1- انواع کف

کف های کروی دارای حباب های مستقل و مجزا می باشند. تولید آنها نیاز به حضور مواد فعال سطح ندارد و پایداری شان وابسته به گرانروی محیط پراکنش هست. در گرانروی بالا طول عمر کف به طور قابل ملاحظه ای زیاد می شود. کف های چند وجهی فقط در حضور ترکیبات فعال امکان توسعه دارند.

یکی از ویژگی های مهم کف ها رشد سریع حباب های بزرگ با هزینه حباب های کوچک تر است. چنانکه معادلۀ یانگ-لاپلاس (شکل 2) نشان می دهند، به خاطر انحناء سطح حباب کوچک، فشار در حباب کوچک بیشتر از فشار در حباب های با شعاع بزرگ تر است. اگر دو حباب در تماس با یکدیگر باشند حباب بزرگ تر رشد می کند و حباب کوچک تر منقبض می شود (شکل 2).

شکل 2- پدیده ای در سطوح انحنادار

در ابتدا حباب های گاز در کف به شکل کروی در می آیند، اما به سرعت ساختار فشرده متراکم به خود گرفته که در آن حباب ها تنها توسط فیلم نازک مایع از هم جدا می شوند. اختلاف فشار بین این سطوح مشترک معمولا ً خیلی پایین است به طوریکه لاملای کف در امتداد لبه های مستقیم، چند وجهی متصل به هم تشکیل می دهد.

شکل 3 ساختار کف را ارائه می کند. ناحیه ای که در آن سه حباب به هم متصل اند به تبعیت از فزیکدان پلاتئو، مرز پلاتئو Plateau border نامیده می شود. مایع داخل کف به علت اثر کشش سطحی و جاذبه خشکیده می شود. فشار در مرز پلاتئو کوچک تر از نواحی مجاور به علت انحناء منفی است.

زمانی که فیلم به علت از دست دادن آب ننازک می گردد به نقطۀ معینی می رسد که در آن نیروهای بین سطحی نازک شدن بیشتر را بی اثر می کنند. این نیروها ممکن است الکتریکی یا فضایی بوده و از مولکولهایی (تنسایدها) که تشکیل کف را در وهلۀ اول امکان پذیر می کنند به وجود آیند.

زمانیکه نیروهای تخریب کننده و محافظت کننده متعادل شوند لاملا در کف شبه پایدار است، یعنی در مقابل تغییرات کوچک پایدارند. برای مثال: زمانی که ماءالشعیر ریخته می شود یک سر (کفی) تشکیل می شود (کف کروی ایده آل)، که به تدریج منقبض و کوچک می شود تا به سطح مایع می چکد. در واکنش به تغییر نیروهای متعادل، حباب هاب باقی مانده هنگام میعان کف (تبدیل به مایع) از شکل کروی به چند وجهی تبدیل می شوند. کف تر به کف خشک تبدیل می گردد و سلول های آن بر همدیگر اثر گذاشته و به شکل کف چنند وجهی در می آیند (شکل 1).

شکل 3- نمایش دیاگرامی ساختار کف

پایدارسازی کف

پرا کف به محض تشکیل شدن ممتلاشی نمی شود؟ یک کف دو حبابی، با یک حباب بزرگ و یک حباب کوچک در شکل 2 نشان داده شده است، که ماهیتا ً ناپایدار است. افزایش تنسایدها آنرا پایدار می کند این اثر بستگی به دو پدیدۀ مرتبط به هم دارد که در اوایل قرن نوزدهم توسط گیبس و مارانگونی Gibbs – Marangoni توصیف شدند. زمانی که فیلم نازکی که درآن مولکول های تنساید حل شده اند کشیده می شود اثر گیبس رخ می دهد (شکل 4) این باعث افزایش مساحت سطح فیلم و ایجاد فضا برای مولکولهای تنساید بیشتر می کند. اما وقتی فیلم کشیده شده باشد مولکولهای تنساید کمتری نسبت به قبل از آن در سطح مشترک وجود دارد. کشش سطحی افزایش می یابد و فیلم کش آمده سعی دارد که مانند یک پوست الاستیک عمل می کند، که به الاستیسیتی فیلم گیبس معروف است. همزمان زیر سطح، انتقال مایع اتفاق می افتد این پدیدۀ دوم، اثر مارانگونی است که بی دوام و زودگذر می باشد چون مدت زمان لازم است که مولکولهای تنساید از قسمت داخلی فیلم کش آمده به سطح مهاجرت کنند. بنابراین، اولا ً سطح مشترک کش آمده غلظت ماده فعال سطح پایینی داشته و کشش بین سطحی هنوز بزرگ تر از مقداریست که به تنهایی از اثر گیبس انتظار می رفت. چون مولکول های تنساید به سطح فیلم نفوذ کرده و فیلم به حالت تعادل نزدیک می شود، کشش سطحی به تدریج تا اندازۀ گیبس افت می کند.

این دو اثر برای پایدار کردن کف در مقایل تغییرات کوچک در اندازه حباب و ضخامت فیلم عمل می کنند. الاستیسیتی فیلم شرط لازم برای کف های پایدار می باشد.

اثر مارانگونی نقش مهمی در جلوگیری از به هم پیوستگی امولسیون ها بازی می کند و مسئولیت الاستیسیتی بی نهایت مهم فیلم را بر عهده دارد. خوانندگان علاقمند، ممکن است شگفت زده شوند وقتی بدانند قطرات بزرگی که در کناره های لیوان شیشه ماءالشعیر جمع می شوند  ناشی از اثر مارانگونی است.

شکل 4- پایدارسازی فیلم های تنساید توسط اثرات گیبس و مارانگونی

نیروها در فیلم های نازک

از دست دادن تدریجی مایع از لاملا، کف را از کف تر به کف خشک تبدیل می کند. ناحیه پلاتئو مایع را از لاملایی که شروع به ضخیم شدن کرده می مکد (شکل 5) تا سر انجام چنان نازک می شوند که دو سطح آنها شروع به برهمکنش با یکدیگر بکنند.

شکل 5- حرکت مایع در مرز پلاتئو

در کنار این اثر مکش، فیلم تحت تأثیر برهمکنش های واندروالس و نیز نیروهای فضایی و الکتریکی قرار می گیرد در حالی که اینها برعکس قبلی منجر به پایدار کردن فیلم می شوند. نیروهای واندروالس جاذبه ای را بین دو سطح فیلم نازک ایجاد می کنند که آنها را بر روی هم می فشارد طوری که مایع بیشتری از داخل فیلم خارج گردد. اگر فیلم نازکی از مایع که شامل یون های حل شده ای می باشد که هر کدام ترجیحا ً به نوعی سطح مشترک را اشغال می کنند و لایه باری را تشکیل می دهند، خشک گردد نیروهای الکترواستاتیک به شکل دافعه عمل می کنند؛ به عبارتی دیگر وقتی که سطوح مشترک به همدیگر نزدیک می شوند از انقباض بیشتر ممانعت می شود (شکل های 6 و 7).

شکل 6- بر هم کنش بین سطوح لاملای کف

شکل 7- پایدارسازی الکترواستاتیک لاملای کف

همچنین زمانی که پایدارکننده های درشت ممولکول موجود می باشند برهمکنش های فضایی باعث دافعه می شوند، در برخی مواقع بلورهای مایع در فیلم نازک تشکیل می شود در حالیکه در حجم بزرگی از همان مایع چنین کاری صورت نمی گیرد. اگر نیروهای عمل کننده بر علیه نازک شدن به اندازه کافی بزرگ باشند فیلم تنها تا ضخامتی منقبض می شود که در آن شبه پایدار باشد.

در بعضی از موارد ویژه همبستگی کیفی بین پایداری کف و گرانروی فیلم مشاهده شده است، اما ارتباط شان ناواضح است. به طور کلی اثبات شده که فیلم ها در گرانروی فیلم هم خیلی پایین و هم خیلی بالا ناپایدارند.

عامل های کف کننده

به طور کلی، هرچه CMC تنساید پایین تر باشد، اثر عامل کف کنندگی آن بیشتر است. عمل کف کنندگی تنسایدها بستگی به ساختارشان دارد. برای مقاصد عملی، کف تولید شده باید به شوک حرارتی و مکانیکی مقاوم باشد. این کار به مولکولهایی نیاز دارد که بتوانند فشردگی متراکمی جهت تشکیل فیلم سخت ایجاد کنند؛ بدین منظور گروههای آبگریز می بایست بلند و مستقیم باشند. چون زنجیرهای آبگریز بلندتر فعالیت سطحی مولکول را کاهش می دهند کف سازهای خوب باید دارای زنجیر با طول متوسط باشند، برای مثال حدود 14-12 کربن برای صابون ها و سدیم آلکیل سولفات ها در 20 درجه ساتی گراد. در دماهای بالاتر زنجیرهای بلندتر خوب تر است: برای مثال ترکیبات 16 کربنی در 60 درجه سانتی گراد و 18 کربنی در دمای نزدیک نقطه جوش.

در محیط یونی، معمولا ً تنسایدهای غیر یونی نسبت به تنسایدهای یونی مقادیر کمتری از کف نسبتا ً کم پایدار تولید می کنند.

پایدار کننده های کف

خواص کف کنندگی محلول های تنساید با افزایش ترکیبات آلی مناسب به طور مؤثری بهبود می یابد. محلول هایی با خواص کف کنندگی عالی می توانند طوری فرموله شوند که به دشواری کف کنند یا اصلا ً کف نکنند و فرمولاسیون های خیلی ضعیف یا کف نکنند به سادگی توسط مقادیر جزیی از افزودنی ها می توانند طوری ساخته شوند که مقادیر عظیمی از کف تولید کنند. اصلاح خواص کف کنندگی اهمیت عملی قابل توجهی دارد.

مؤثرترین افزودنی ها جهت پایدار کردن کف های ایجاد شده با کمک محلول های تنساید، ترکیبات زنجیر بلند اکثرا ً قطبی نامحلول در آب با گروه های هیدروکربن زنجیر مستقیم با طولی به اندازه گروه آبگریز تنساید هستند. برای مثال: لوریل الکل به عنوان افزودنی برای سدیم دودسیل سولفنات، N، N-بیس (هیدروکسی اتیل) لورامید به عنوان افزودنی برای دودسیل بنزن سولفنات، اسید لوریک برای سدیم لورات، N،N- دی متیل دودسیل آمین اکسید برای دودسیل بنزن سولفنات و دیگر تنسایدهای آنیونی.

جالب است بدانید که افزایش ترکیباتی که بار تنساید آنیونی را خنثی یا بافر می کنند، کشش سطحی را بیشتر کاهش و تشکیل کف را افزایش می دهند. اکسیدهای آمین زنجیر بلند نوع RN(CH3)2O که فعالیت سطحی از خود نشان می دهند به عنوان پایدارکننده های کف در مایعات ظرف شویی فرموله شده با تنسایدهای آنیونی به کار برده می شوند. اکسیدهای آمین از تنساید یک پروتون گرفته و تشکیل RN(CH3)2OH+ . R-SO3- می دهند، که به خاطر خنثی کردن گروههای سر یونی، فیلم با انباشتگی متراکم و بیشتر از حالتی که فقط با اجزای مجزا تشکیل شود، ایجاد می کند. این ترکیب فعالیت سطحی بسیار قوی تری نسبت به اکسید آمین یا تنساید آنیونی دارد و رفتار کف کنندگی قابل ملاحظه ای نسبت به حالت استفاده از هریک به صورت مجزا دارد. اثر بهینه آن بستگی به نسبت دو جزء و R در اکسید آمین دارد.

افزودنی های ضد کف

افزودنی های ضدکف، کف ها را از طریق جایگزینی فیلم سطحی تشکیل دهنده کف با نوع کاملا ً متفاوتی از فیلم دیگر تخریب می کنند. برای این منظور آنها می بایست قادر به جایگزین کردن همۀ پایدارکننده های کف و تنسایدها در فیلم باشند. بنابراین این مواد در حالت خالص شان باید کشش سطحی به اندازه کافی پایین داشته تا قادر باشند در سرتاسر فیلم به طور خودبخودی پخش شوند. لذا ضریب پخش شان SAg-SLg-LA gSLS=باید مثبت باشد. آنها باید تقریبا ً نامحلول در محلول کف بوده و لیکن تا اندازه ای باید بتوانند در سطح فیلم حضور داشته باشند.

دو نوع عامل ضدکف وجود دارد که می بایست شناخته شوند؛ شکننده های کف و بازدارنده های کف. اولی کف های بوجود آمده را تخریب می کند؛ اساس کار آنها کاهش کشش سطحی به بی نهایت مقدار ممکن در سراسر نواحی موضعی کوچک است که باعث می شوند این نواحی به سرعت نازک شوند، چنانکه با کشیده شدن نواحی دیگری که کشش سطحی بالائی دارند منجر به شکستن کف می شوند.

دی اتیل اتر که =17 mN/m gدارد، و ایزوآمیل الکل در مقادیر کوچک بدین شکل عمل می کند.

روش دیگر برای این کار شامل افزایش خشکاندن فیلم های موجود در کف و بدین سان کوتاه کردن طول عمر آنهاست. این روشی است که تری بوتیل فسفات عمل می کند که باعث کاهش زیاد در گرانروی سطح می گردد.

بازدارنده های کف از تشکیل کف جلوگیری می کنند. عمل آنها بر اساس تخریب الاستیسیته فیلم است. بازدارنده ها سطحی را ایجاد می کنند که کشش سطحی را وقتی که آن منبسط یا منقبض می شود ر ا ثابت نگه می دارد. بعضی از بازدارنده های کف این اثر را از طریق روان شدن سطح بدون کف کنندگی، انتشار سریع و با مولکول های غیر چسبنده با فعالیت سطحی کم و ضعیف اعمال می کنند طوری که سریعا ً از هر گونه افزایش کشش سطح که نتیجه ای از گسترش فیلم است جلوگیری شود. بعضی از عامل های ترکننده و کوپلیمرهای بلوکی EOPO بدین سان عمل می کنند.

سایر بازدارنده ها از طریق جایگزین کردن فیلم سطحی الاستیک با یک فیلم با انباشتگی متراکم و شکننده عمل می کنند. چنین حالتی برای نمک های کلسیم اسیدهای چرب زنجیر بلند (اسیدهای استئاریک و پالمیتیک برای کف های ساخته شده با دودسیل بنزن سولفات سدیم و سدیم لوریل سولفات) نیز صادق می باشد. فیلم های صابون کلسیم کف ناپایداری ایجاد می کنند. اگر صابون کلسیم قادر به تولید یک فیلم مخلوط خوب با تنساید باشد، کف تخریب نمی شود.

شکننده ها و بازدارنده های کف می توانند اثرات افزایشی داشته و مخلوط هایی با هر دو خاصیت تخریب کنندگی کف خوب و هم بازدارندگی کف خوب داشته باشند.

دیگر بازدارنده های کف شامل:

-اکتانول، در حمام های آبکاری و در صنایع کاغذ بکار برده می شود. سیلیکون ها در غلظت های 10 ppm کاربرد وسیعی دارند. این افزودنی ها ترجیحا ً از طریق جذب سطحی قوی عمل می کنند.

-پرفلوئوروالکل ها به عنوان هم بازدارنده و هم شکننده کف عمل می کنند.

- 4-متیل-2-پنتانول و 2-اتیل هگزانول بازدارنده های کف مؤثری در شوینده ها هستند.

ضد حباب ها – Defoamer/ Antifoam به منظور جلوگیری از تشکیل حباب در رنگ ها هم در زمان اعمال رنگ و هم در زمان ساخت رنگ این افزودنی در فرمولاسیون رنگ استفاده می شود.

ایجاد کف و حباب اثر نا مطلوبی است که در حین تولید و اختلاط مواد رنگ مشکلاتی ایجاد می کند. هنگام اجرای رنگ نیز کف ایجاد شده باعث باقی ماندن حباب در سطح رنگ می شود. تقریبا ً تمام اجزای مورد مصرف در فرمولاسیون رنگ می تواند در ایجاد کف و حباب روی سطح فیلم مؤثر باشد. لذا افزایش ضد کف مناسب تقریبا ً برای تمام فرمولاسیون ها یک جزء ضروری است.

حباب و کف ایجاد شده در رنگ در حقیقت پخش گاز در فاز مایع است. گازهای ایجاد شده در درون مایع جمع شده و به صورت حباب در می آید و با سرعت V (که به اندازه حباب r و گرانروی مایع ᶯ بستگی دارد) به سطح می آیند. هنگامی حباب گاز به سطح می رسد که مایع به طرف پایین جریان یابد. حرکت فاز مایع به طرف پایین سبب کاهش ضخامت دیواره نازک حباب می شود. زمانی که مایع از اطراف حباب به پایین کشیده شده و ضخامت جداره حباب تقریبا ً به 10 نانومتر برسد، حباب کف شکسته می شود.

این رفتار فقط در مایعات خالص وجود دارد. به عبارت دیگر مایعات خالص ذاتا ً هیچ گونه حباب گاز را درون خود نگه نمی دارد و فاقد کف هستند؛ ولی در تمام سیستم های رنگ (امولسیونی، حلالی و بدون حلال) باید بستری برای تثبیت کف وجود داشته باشد. در واقعمواد کاهش دهنده کشش سطحی که در فرمولاسیون رنگ اضافه می شوند با داشتن گروه های آبدوست و آبگریز در دو سر خود اثر تثبیت کنندگی داشته و سبب تجمع گازها، تشکیل حباب و حرکت حباب به سمت سطح رنگ می شوند.

این مواد تثبیت کننده (کاهش دهنده کشش سطحی) در سیستم های امولسیونی دارای یک سر قطبی و یک سر غیر قطبی است و جهت گیری این مواد در سطح بین مایع و گاز طوری است که همواره سر قطبی آن ها به طرف مایع و سر غیر قطبی آن به طرف حباب گاز یا هوا قرار می گیرد.

در این حالت هنوز مایع اطراف حباب وجود دارد و حباب های ریز و کروی مرطوب روی سطح دیده می شوند.

ایجاد نیروی دافعه بارهای هم نام، در گروههای قطبی نزدیک باعث کاهش کشش سطحی مایع و حرکت مایع در اطراف حباب به طرف پایین شدن و فقط حباب کف روی سطح باقی می ماند. با پایین کشیده شدن مایع از اطراف حباب، گروه های قطبی هم نام مجددا ً به هم نزدیک می شوند. در این جا نیروی دافعه سبب کشیده شدن و بزرگ شدن حباب می گردد که در این مرحله حباب های چند وجهی خشک به صورت کف روی سطح مایع دیده می شود.

مواد ضد کف برای ممانعت از تشکیل کف و یا نابودی کف به وجود آمده به کار می روند. مواد ضد کف مایعاتی با کشش سطحی کم هستند که دو خاصیت عمده دارند:

-در مایع، حلال و رزین رنگ حل نمی شوند.

-در مایع اطراف حباب هوا به خوبی نفوذ کرده و پخش می شوند.

به سبب پخش مواد ضد کف در مایع اطراف حباب، لایه ای با کشش سطحی و نیروی چسبندگی کم تر جایگزین لایه منعطف و الاستیکی رنگ شده و سبب ترکیدن حباب می گردد. وجود ذرات غیر قطبی بسیار ریز در مایع ضد کف به عنوان یک ذره خارجی، با جذب مواد کاهش دهنده کشش سطحی به متلاشی شدن حباب هوا کمک می کند.

گسترده متنوعی از مواد ضد کف برای سیستم های مختلف جود دارد. یکی از مهم ترین معیارهای انتخاب ضد کف، سازگاری آن با سیستم است. یک نوع ضد کف را نمی توان در همه فرمول های رنگ به کار برد. زیرا اگر ف با سیستم رنگ سازگار نباشد به طرف حباب های کف درون مایع حرکت نمی کند و خاصیت ضد کف کمی از خود نشان می دهد. ضد کف ناسازگار با سیستم، عیوب دیگری از قبیل ایجاد حفره در سطح فیلم و کدری لایه رنگ نیز به وجود می آورد و حتی به جای از بین بردن کف، باعث تثبیت کف در سیستم می شود که با کاهش میزان مصرف ضد کف، این عیوب جانبی از بین می رود ولی خاصیت اصلی آن یعنی ضد کف بودن نیز کاهش می یابد.

اصطلاح ضد کف اغلب به مفهوم خروج حباب های گاز از رنگ تفسیر می شود، اما در حقیقت بین مواد کف با مواد آزاد کننده حباب هوا Air release agent تفاوت زیادی وجود دارد. ابتدا مواد آزاد کننده حباب با کاهش کشش سطحی بین رزین و حباب، باعث آزاد شدن حباب درون مایع و افزایش سرعت حرکت حباب به طرف سطح می شود. این مواد سبب می شوند تا حباب های ریز درون فیلم به طرف هم کشیده شده و با تجمع حباب های ریز، حباب های بزرگتری تشکیل گردد. بر اساس قانون (Stokes (V≈r2/ᶯ ، سرعت به سطح آمدن حباب گاز به مجذور شعاع حباب ارتباط مستقیم و با گرانروی مایع نسبت معکوس دارد و با افزایش اندازه حباب، سرعت حرکت حباب به طرف سطح فیلم افزایش می یابد. پس از آنکه حباب هوا به سطح رسید، مواد ضد کف به درون حباب هایی که به سطح آمده نفوذ می کند و حباب ها را از بین می برد.

برای این که مواد آزاد کننده حباب به خوبی عمل کنند لازم است در سراسر ضخامت فیلم پخش شده و فعال باشند. برعکس، افزودنی های ضد کف فقط در سطح فیلم فعال هستند و حباب های به سطح رسیده را نابود می کنند. اغلب این مواد هردو تأثیر را دارند و در عمل مرز شخصی بین ضد کف و ماده آزاد کننده حباب وجود ندارد.

ضد کف های مصرفی در صنعت رنگ به سه دسته عمده تقسیم می شوند:

1-ضد کف ها نفتی:

80 تا 85 درصد روغن های نفتی آلیفاتیک یا آروماتیک، 10 تا 15% ذرات غیر قطبی آبگریز از جمله ذرات پلی اوره یا سیلیکا و 5% مواد امولسیون کننده (مانند نونیل فنل اتوکسیلات) و ضد کپک که برای سیستم های امولسیونی مات و نیمه براق توصیه می شود.

امروزه استفاده از روغن های آروماتیک در فرمولاسیون ضدکف محدود تر شده است زیرا این روغن ها باعث زردی می شوند و به واسطه حضور هیدروکربن های پلی سیلیک آروماتیک حمل و نقل آنها خطرناک است. ذرات اوره معمولا ً بسیار ریزتر هستند و بهتر از سیلیکا عمل می کنند. استفاده از مواد امولسیون کننده آلکیل فنول اتوکسیلات نیز به علت مقررات حفظ محیط زیست بسیار محدود شده است.

این نوع ضدکف برای سیستم های امولسیونی براق با کیفیت بالا و سیستم های حلالی توصیه نمی شود زیرا ضریب پخش شوندگی خوبی در آن سیستم ها ندارند و با جدا شدن روغن سبب کاهش براقیت پوشش می شوند.

2- ضد کف های سیلیکونی:

با کشش سطحی کم از جمله دی متیل پلی سیلوکسان. این گروه برای بخش گسترده ای از رنگ ها و پوشش های صنعتی و ساختمانی، لاک های شفاف و سیلرها کاربرد دارند.

عامل مؤثر در کیفیت عمل این ماده افزودنی، وزن مولکولی یا طول زنجیره سیلیکونی آن است. مواد با وزن مولکولی کم به عنوان تثبیت کننده کف عمل می کنند و با افزایش طول زنجیره، ناسازگاری آن با سیستم رنگ بیش تر می شود؛ زنجیره هایی طولانی تر باعث ایجاد حفره در سطح فیلم می شوند و زنجیره سیلیکونی بسیار طولانی باعث چکشی شدن ظاهر نهایی فیلم رنگ می گردد. با ایجاد اتصال جانبی گروههای آلی بر روی زنجیره، سازگاری ماده افزودنی در مایع قابل کنترل می شود. برای مثال زنجیره های پلی اتر خاصیت غیر قطبی بودن و در نتیجه سازگاری ضد کف را افزایش می دهند.

به جای دی متیل پلی سیلوکسان، متیل آلکیل سیلوکسان هم استفاده می شود. جایگزینی یک گروه متیل با یک زنجیره آلکیل بلندتر، باعث ایجاد کشش سطحی بیش تر سیلیکون و کاهش رفتار تثبیت کنندگی کف می شود.

انواعی از مواد ضدکف سیلیکونی با خاصیت غیر قطبی جهت سیستم های امولسیونی با حلال آب کاربرد دارد. مواد ضد کف سیلیکونی در مقایسه با ضد کف نفتی گرانتر است ولی باعث کاهش براقیت و تغییر فام رنگ می شوند.

3-ضد کف های پلیمری فاقد سیلیکون:

که با توازن بین قطبیت پلیمری و وزن مولکولی، سازگاری مناسبی با بسیاری از سیستم های رنگ دارند از جمله ضدکف های پلی اکریلیک با وزن مولکولی کم که با بهبود سیالیت رنگ، باعث از بین رفتن کف و حباب در رنگ می شوند.

 

 

مشاهده
  • شماره تماس 02122927868
  • شماره تماس 02122927886
  • همراه 09122476281
  • همراه 09122897311
  • آدی تلگرام

بعد ازتکمیل فرم فایل مورد نظر بلافاصله برای شما ارسال خواهد شد.